سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 123479

  بازدید امروز : 10

  بازدید دیروز : 4

با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی...

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

لینک دوستان

لوگوی دوستان





 

درباره خودم

با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی...
مدعی محبت
آرزوی من! این رنج دیده جسم بی تعادل، محتاج ایستا نمودن توست؛ این ملتهب دل بی سکون، محتاج آرامش توست؛ این سیه جان بی ابرو محتاج مهر توست؛ پس ای مهر عالم! بتاب بر جان خسته ام.. بتاب بر قلب شکسته ام؛ بر دستان بسته ام؛ بر عهد گسسته ام؛ بتاب و ناپاکیم بزدای... (این بهترین توضیحی بود که می تونستم راجع به خودم بگم..)

 

لینک به لوگوی من

با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی...

 

حضور و غیاب

یــــاهـو

 

دسته بندی یادداشت ها

شعر محرمی سوزناک . شعری زیبا . عاشورا . کربلا . محرم .

 

بایگانی

ادعاهای پیشین
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386

 

اشتراک

 

 

[ چون خبر غارت بردن یاران معاویه را بر أنبار شنید خود پیاده به راه افتاد تا به نخیله رسید . مردم در نخیله بدو پیوستند و گفتند اى امیر مؤمنان ما کار آنان را کفایت مى‏کنیم . امام فرمود : ] شما از عهده کار خود بر نمى‏آیید چگونه کار دیگرى را برایم کفایت مى‏نمایید ؟ اگر پیش از من رعیت از ستم فرمانروایان مى‏نالید ، امروز من از ستم رعیت خود مى‏نالم . گویى من پیروم و آنان پیشوا ، من محکومم و آنها فرمانروا . [ چون امام این سخن را ضمن گفتارى درازى فرمود که گزیده آن را در خطبه‏ها آوردم ، دو مرد از یاران وى نزد او آمدند ، یکى از آن دو گفت : من جز خودم و برادرم را در اختیار ندارم ، اى امیر مؤمنان فرمان ده تا انجام دهم امام فرمود : ] شما کجا و آنچه من مى‏خواهم کجا ؟ [نهج البلاغه]

از کارشناسان شما ممنونیم...

نویسنده:مدعی محبت::: پنج شنبه 87/1/29::: ساعت 3:58 عصر

چی بگم خدایا؟!

اللهم انا نشکوا الیک فقد نبیّنا و غیبةَ ولیّنا و تظاهر الزمان علینا و ... و قلةً عددنا و کثرة عدونا...

مولای مهربونم!
اونایی که رفتن که به آرزوی همیشگیشون رسیدن و سعادتمند شدن، اما ما که باز موندیم نباید خون اونا رو پایمال کنیم... نباید در حقشون کوتاهی کنیم... نباید به همین راحتی از خونشون بگذریم...
ای خدا...
چی بگم که نگفتنش بهتره.. چون این چند روز اصلاً ‏حال خوشی ندارم.. هر لحظه خاطره ی اون شب و صحنه هایی که دیدم جلوی چشامه، مظلومیت شهدا.. نگاه معصومانه ی لحظه ی آخرشون... و هر بار هم که از لطف و حسن توجه(!!!) مسئولین پیگیری و بررسی با خبر می شم حالم بدتر می شه... دیشب هم که ...


این دومی اشک رو به مهمانی چشم دعوت می کنه...

دیدیم که در راه خدا کشته شدید     

            با ذکر شهـید کربلا کشـته شدید
 چیزی مگر از وصل شما می کاهد؟    

                بگذار بگویـنـد شمـا کشـته شدید...

 

برای دفن شهدا * * * مهدی بیا، مهدی بیا

  • کلمات کلیدی :

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    طوفان واژه ها
    بانوی کرامت
    [عناوین آرشیوشده]


    [ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

    ©template designed by: www.persianblog.com